پلنگ نگاری
1) پلنگ، بیدارش یک خطر دارد؛ خوابیدهاش هزار تا خطر. فلذا، از ما به شما نصیحت که پلنگ خفته را بیدار نکنید. سعدی علیه الرحمه در این قضیه فرموده است: هر بیشه گمان مبر که خالی است / شاید که پلنگ خفته باشد.
2) پلنگ از گرسنگی از کوه بالا نمیرفت، گفتند: پدر سوخته جزو مرفهین بیدرد است و از شدت پرخوری، نمیتواند از جایش تکان بخورد. بلند شد که برود بالای کوه، گفتند: پدرسوخته دارد قدم میزند که غذایش زودتر هضم شود.
3) پوست پلنگ به بازار آورده بودند به نرخ تعاونی. کسی را رغبت خرید آن نبود. حکیمی گفت: اگر شگون داشت، بر تن صاحبش دوام میکرد. تجار بازار، حکیمی دیگر بیاوردند. گفت: اگر کار بر این شیوه است که میفرمایند، چگونه است پوست مار و دم روباه را مشتری فراوان است. وی افزود: اینها توطئه استکبار جهانی است تا پوست پلنگ به فروش نرود و مردم بلاد اسلامی نتوانند قلههای افتخار را یکی بعد از دیگری فتح کنند. چون سخن به پایان برد، تمام پوستها به فروش رسید و پورسانت مکفی دریافت کرد.
4) پلنگی را گفتند: چه باشد حکایت آن پنجهها که بیحاصل بر ماه میافکنی و چیزی به کف نمیآید. فرمود: ما مأمور به تکلیفیم، نه مأمور به نتیجه. خلایق بر همت والای او درود فرستادند.
5) حکمت: پلنگ نمیتواند خالهایش را عوض کند. پرنده نمیتواند بالهایش را.
6) حکمای مازندران گویند: پلنگ و گربه دایی و خواهرزاده هستند. گربه ضمن تکذیب موضوع فوق، اعلام کرد: هدف از انتشار این شایعات، زیر سؤال بردن استعدادهای ذاتی ماست. باور نمیکنید: میوووووووو! جملگی بر صدق گفتار او ایمان آوردند.
7) در سال پلنگ، ببر باید باشی.
8) پلنگ از زدن کینهورتر شود. برای جلوگیری از کینهورتر شدن پلنگ چه باید کرد؟
الف. باید بگوییم: بفرما همه ما را نوش جان کن!
ب. باید خودمان را بزنیم و پلنگ را ناز کنیم.
ج. ایشان را منصب سلطانی جنگل باید فرمود.
د. زورمان به پلنگ نمیرسد، به گاو و گوسفند که میرسد!
.....
اطلاعات تکمیلی در مورد پلنگ!
پلنگ، متکبرترین سباع است و او چون سیر شود سهشبانروز خواب کند و از دهانش بوی خوش آید، به خلاف شیر. و هرگاه پلنگ مریض گردد، موش خورد تا نیک شود و پلنگ را با شراب آنقدر محبت است که اگر به شراب رسد چندان بخورد که او را شعور نماند و گرفتار شود (دهخدا به نقل از: حبیبالسیر).